
شخصیت شناسی خانواده – خانواده در شخصیت فرزند چگونه تاثیر می گذارد؟
تیپ شخصیتی در خانواده
ما از کجا آمده ایم؟ پاسخ این سوال بخش مهمی از شخصیت ما را تشکیل می دهد. عوامل زیادی در تیپ شخصیتی ما تاثیر می گذارند. مانند محله، ملیت،دوستان، مذهب و … . از مهم ترین آنها خانواده است و دلیل آن اهمیت DNA است. برخی تصور می کنند که گذشتگان آنها ضعیف بوده و وجود نقایص و نقاط ضعف به دلیل آنها است. آیا این جمله درست است؟ حال سوال اصلی اینجاست که تاثیر خانواده در شکل گیری شخصیت و انواع تیپ های شخصیتی چگونه است؟

نقش خانواده در شکل گیری تیپ شخصیت
شما برای تربیت فرزندتان باید اول به خودتان رجوع کنید، باید ببینید شما چگونه والدی هستید و رفتارتان با کودک چگونه است؟ نوع شخصیت شما در برخورد با کودک در نگرش او به زندگی و تیپ شخصیت او تأثیر بسیاری دارد.
1. والدین غیر فعال
به معنای بیتوجهی کامل است. این والدین نه از کودکش چیزی میخواهند و نه به نیازهای او پاسخ میدهند. در واقع هیچ روش خاصی را در تربیت کودک در پیش نمیگیرند. برای کودک، قانون یا وظیفهای تعیین نمیکنند. از نظر عاطفی او را تأمین نمیکنند . در کل، خود را درگیر زندگی فرزندشان نمیکنند. در یک کلام این والدین نه قاطعیت دارند نه محبت.
معمولاً کودکان را به حال خود میگذارند. بر شیوههای تربیتی پایبند نیستند و بسیار سهل گیرند. توجهی به نیازهای کودک چه جسمی و عاطفی ندارند . عمدتاً به دنبال نیازها و خواستههای خود هستند. این کودکان یاد میگیرند روی والدین خود حساب نکنند. دارای آزادی های مطلق هستند و سرخود بار میآیند. کودکانی با این والدین، از آزادی نامحدود برخوردار هستند . معمولاً در مدرسه عملکرد ضعیفی دارند. به عواقب کارهای خود فکر نمیکنند و خیلی زود به کسی یا چیزی وابسته میشوند.
2. والدین سختگیر
به فرزندان خود هیچ آزادیای نمیدهند. او را تحتفشار میگذارند. همواره به دنبال اعمال قدرت خود هستند و تصمیمها و دستورات خود را توجیه نمیکنند. این والدین، اطاعت بی چون و چرای فرزندان را میخواهند و اگر از آنها پرسیده شود «چرا؟» میگویند :«چون من میگویم.»
تنبیه بدنی یا کلامی از روشهای تربیتی این والدین است . مرتب اشتباهات کودک را به او یادآوری میکنند. کودکانی که در چنین محیطی بزرگ میشوند، معمولاً مؤدب هستند. ولی این رفتار خوب و مؤدبانه به خاطر ترس است. این کودکان ممکن است در آینده علیه سرکوبها و اخلاق خشک و سختگیرانه پدر و مادر طغیان کنند. باعث میشوند فرزندان آنها مطلق گرا باشند و همه چیز را بر اساس آنچه دیگران میگویند ببینند و باور کنند.
3. والدین نالان
اغلب به شکایت و گله میپردازند که موجب خستگی روانی فرزندانشان میشود و به شادمانی آنها لطمه میزند.
4. والدین نظریهپرداز
اهل عمل به روش صحیح نیستند و فقط بلدند خودشان را با به کار بردن الفاظ و عبارات مختلف توجیه کنند.
5. والدین پریشان افسرده
زبان بدن و حالات چهره و طرز نشستن و ایستادن و لحن صدا و گفتارشان موجب نا شادمانی فرزندان میشود.
6. والدین مهربان منفی
بیش از اندازه از کودکان حمایت میکنند . کارهایی که کودک خودش میتواند انجام دهد را برایش انجام میدهند. این روش موجب عدم رشد کودکان و پر توقع بار آوردن آنها میشود. وقتی توقعشان برآورده نشود ناراحت میشوند.
7. والدین مسئول
اینگونه والدین هم چنان که مسئولیت تأمین نیازهای جسمی فرزندانشان را میپذیرند، مسئولیت شادمانی و موفقیت آنها را نیز میپذیرند . برای رسیدن به این هدف سیستم خانواده را به یک خانواده کارآمد و موفق تبدیل میکنند . روشهای تربیت فرزند را میآموزند و به آموختههایشان عمل میکنند. والدین مسئول دائم در حال یادگیری اصول فرزند پروری و نکات تربیت فرزند هستند . مرتب کتابهای مربوط کودک و نوجوان را میخوانند.
این والدین به نوعی مقتدر هم هستند. آن ها مجموعه فعالیت های فرزند خود را هدایت میکنند، اما برای آنها محدودیتهای منطقی هم قائل میشوند. به نیازها و توانایی های او همزمان توجه میکنند .
8. والدین آزاد اندیش
در این رابطه دموکراسی و احترام دو طرفه شرط اول است. این افراد به خواسته های فرزندشان توجه میکنند، ولی در مقابل، توقعاتی از او دارند . آنها بدون اینکه فرزند را تحت فشار بگذارند خواسته ها و انتظارات خود را صریحاً اعلام می کنند. در کنار محبتی که به فرزند میکنند قوانین و وظایفی را نیز برای او تعیین میکنند. از طرف دیگر آن ها به عقاید فرزند خود گوش می کنند، ولی نمی گذارند نظر کودک همیشه غالب باشد. بلکه دیدگاه های خود را هم به روشنی بیان کرده و در صورت لزوم، به آنها پایبند میمانند. فرزندان این والدین میتوانند تصمیمهای منطقی بگیرند، مسئولیت پذیر هستند و عواقب اشتباهات خود را میپذیرند. آنها رهبرانی موفق و با انگیزه خواهند بود.
9. والدین آسانگیر
این پدر و مادرها معمولاً کنترل کافی بر رفتار فرزندشان ندارند. آنها تمام تمرکز خود را به تأمین خواسته های فرزند میگذارند و تقریباً چیزی از او نمیخواهند. رفتاری نرم و ملایم دارند و به راحتی تسلیم خواستههای کودک میشوند. این افراد معمولاً فرزند را تنبیه نمیکنند. آنها فکر میکنند با این روش، به فرزند خود احترام میگذارند، یا اینکه تنبیه کودک شیطان و پر سر و صدا هیچ تأثیری ندارد.
رفتارهای خود را زود تغییر میدهند و شیوه تربیتی و ارتباطی ندارند. این کودکان یاد میگیرند که با کمی اصرار میتوانند پدر یا مادر را راضی کند. این کودکان، چون در محیط خانه از توجه و آزادی بسیاری برخوردارند اغلب دانش آموزانی ناموفق، پرتوقع و بیمسئولیت خواهند بود. این افراد ممکن است در برقراری ارتباط با دیگران به شکل بربخورند. در این روش نوعی چشم پوشی در رفتار والدین وجود دارد. انتظار زیادی هم از کودک ندارند. فرزندان این خانوادهها خودمختاری، کنجکاوی، تسلط بر خود ضعیفی دارند.
10. والدین قاطع و محبت کننده
آنهایی هستند که قاطعیت در کلام و گفتار دارند. بدون دلیل کاری را انجام نمیدهند. ولی اگر دلیلی برای انجام کاری وجود داشته باشد با قاطعیت آن را انجام میدهند. و اگر دلیلی منطقی برای انجام کاری نباشد بازهم با قاطعیت از انجام آن خودداری میکنند و تسلیم خواستههای کودک نمیشوند.
این والدین در عین قاطع بودن، صمیمی و با محبت هستند. به خواستههای کودک به صورت متعادل توجه دارند و از اینکه تمام خواستههای کودک را برای ساکت کردن او بپذیرند خودداری میکنند. چنین مادرانی کار تربیت کودک را با محبت و پذیرش جلو میبرند و از تنبیه بدنی خودداری میکنند. و از شیوههایی مثل قطع کوتاه محبت (مثل اخم، مثل نگاه تنبیه آمیز) برای تنبیه استفاده میکنند.
11. والدین طرد کننده
این دسته از والدین قاطعیت زیادی دارند، اما فاقد محبت و صمیمیت هستند. آنها در رفتار و گفتار خود پذیرش و صمیمیتی از خود نشان نمیدهند. سختگیر و خشک و خشن هستند. ممکن است از تنبیههای شدید هم استفاده کنند. کودکان اینها همیشه احساس خلأ عاطفی میکنند. این کودکان یا مثل والدین خود طرد کننده و سرد و خشن بار میآیند یا شدیداً نیازمند محبت میشوند. چنین کودکانی اختیار، عزتنفس و اعتماد به نفس کافی ندارند.