هدف چیست و انتخاب درست آن چه تاثیری در موفقیت ما خواهد داشت؟
مقدمه ای بر مبحث هدف
هدف چیست و داشتن آن چه ضرورتی دارد؟ یک هدف چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا هدف باید کمی باشد یا کیفی؟ چگونه میتوان هدفی را انتخاب کرد؟ بعد از آنکه هدف خود را انتخاب کردیم، در ارتباط با آن لازم است چه کاری انجام دهیم؟ هدف چگونه به ما در راه رسیدن به موفقیت کمک می کند و …
در یک تعریف ، هدف وضعیتی است که میخواهیم در آینده داشته باشیم. اگر خود نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم، ناچار محیط پیرامونمان ، وضعیت را به ما تحمیل میکند. آنچه که محیط بر ما حکم میکند چه بسا با ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود ، هدف مطلوبمان را معلوم کنیم و به سمتش در حرکت باشیم تا به موفقیت برسیم .
ضرورت داشتن هدف
چرا باید هدف خود را مشخص کنیم؟
انتخاب هدف ، یکی از ضرورتهای زندگی است که اگر آگاهانه انجام نشود، ناآگاهانه صورت خواهد گرفت. یکی از ضرورتهای انتخاب هدف ، این است که تمرکز ذهنی را به همراه خواهد داشت. داشتن ذهنی متمرکز ، یکی از شرطهای لازم برای موفقیت است. یک ذهن متمرکز قدرت تفکر و خلاقیت دارد و پر از انرژی است، بنابراین میتواند در مسایل کنکاش کند و اعماق آنها را ببیند. نقطه روبروی ذهن متمرکز ، یک ذهن آشفته است. با یک ذهن آشفته نمیتوانیم کاری از پیش ببریم و تمام انرژیمان صرف کارهای بیهوده میشود.
دلایل عدم موفقیت با یک ذهن آشفته
چرا با یک ذهن اشفته به موفقیت نخواهیم رسید؟
- یک ذهن آشفته ، لبریز از ایدههای گوناگون است که ممکن است با یکدیگر متضاد باشند. بنابراین پرداختن به یک هدف ، دیگری را خنثی میکند و هر دستاورد ، دستاورد دیگری را از بین میبرد.
- در یک ذهن آشفته ، یک خط فکری به صورت ممتد جریان ندارد. یک فکر میآید و بعد توسط فکری دیگر قطع میشود و پس از مدتی که شخص از مسیر اصلی فکری خود ، منحرف شد، به یاد میآورد و مجددا ذهنش را روی موضوع متمرکز میکند. برای رسیدن به هدف ، لازم است که تمام تلاش خود را بکنیم . کسی که ذهنی آشفته دارد، همانند جویندهای است که پس از کندن چند وجب از خاک ، نقطه دیگری نظرش را جلب کرده و جهت کندن آنجا ، از کارش دست میکشد.
- در یک ذهن آشفته ، ارزشها مرتب عوض میشوند، زیرا حاصل تجربه و فراست نبودهاند. شخص با یک ایده روبرو شده و آن را به عنوان ارزش میپذیرد. سپس با ایده دیگری روبرو میشود و آن را به عنوان ارزش جدید میپذیرد. بنابراین نمی تواند یک هدف مشخص را دنبال کند.
- در یک ذهن آشفته، شخص نمیتواند از هدفش دفاع کند، زیرا آنها را با معیار و دلیل محکم و روشن ، انتخاب نکرده است.
- کسی که یک ذهن آشفته دارد، ثبات شخصیت ندارد، بنابراین محیط بر او تاثیر میگذارد. با از دست دادن یک چیز کوچک ناراحت و اندوهگین میشود و با بدست آوردن یک چیز کوچک غرق شادی میشود. هیجانی است و احساساتش کاذب میباشد.
- کسی که دارای ذهنی آشفته است، توان تصمیمگیری ندارد و دائما از محیط و دیگران تأثیرپذیر است و در برابر آنچه به او عرضه میشود از جمله تبلیغات، مغلوبه است.
- یک ذهن مشوش ، نمیتواند انرژیهایش را حفظ کند بنابراین زود خسته میشود و با رسیدن به اولین نتایج و محصولات دست از کار میکشد و یا این که نمیتواند خطاهای کار خود را پیدا کند، بنابراین دائما این خطاها را تکرار میکند و به هدف خود نمی رسد.
ویژگیهای هدف
هدف با آرزو تفاوت دارد. آرزو یعنی رسیدن به چیزی که آن را نداریم. ولی هدف یعنی آشکار کردن آنچه که داریم ولی هنوز ناپیداست. معمولا هدف با آرزو اشتباه گرفته میشود. آرزو، ما را از واقعیت دور میکند و به توهم میکشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود میکند. بنابراین بهتر است که از آن اجتناب شود. هر کدام از ما گنجهای بیشماری در درونش دارد که لازم است که این گنجها را استخراج و آشکار کند. گنجهایی همچون دانایی ، مهربانی ، آرامش ، اقتدار ، پاکی ، اخلاق نیکو ، حیاء و ….
این گنجها که همگی حالتی کیفی دارند، میتوانند با توجه شرایطی که در آن آشکار میشوند، تبدیل به نتایج و ثمرات عینی شوند. برای مثال، آنکس که دانایی خویش را آشکار کند، معلمی خواهد شد که تعالیمی را ارائه میدهد و شاگردانی را تربیت میکند تا این تعالیم را پاسداری کنند. آنکس که اقتدار خویش را آشکار کند، رهبری خواهد شد که یارانش را در راه رسیدن به هدفشان یاری میکند و به همین ترتیب همه گنجها، دستاوردهای عینی و ملموس خواهند داشت.
تحقق هدف
تحقق یک هدف ، فرایندی است که در آن کیفیتی تبدیل به کمیت(هایی) میشود. این فرایند چهار مرحله دارد که عبارتند از: قصد ، مأموریت ، افق حرکتی و برنامه. هر کدام از این مراحل ، ویژگیهایی دارند و پرداختن به آنها شرایطی دارد.